قلم چرخانی 6
برای مادرم
بانوی بیآواز و بیرنگ و بو
بانوی سکوت
بانوی رنگپریده
بانوی شادیهای به بار ننشسته
بانوی رنگ و نور
بانوی سیمای بیفروغ
بانوی آخرین تصویر
بانوی محو
بانوی بیمحو
بانوی بیحضور
بانوی پردهنشین خراباتی
بانوی قلبهای شکسته
تاج سر تمامی بانوزادگان ابنای عالم
خدایگان شهادت
صدای انتظار در گوشهای بیتقاضا
صمیمیت محض
سلطنت احترام
جایگاه احرام و حریم
شایستهی شایستگیها
شور فرزانگیها
شعفبخش بیقاعدگیها در حضور حضرت ایمان
تلالو شفق بیطلوع
کجاست کجاییات؟
کجاست ناکجاآبادت؟
کجا بود که جایگاهمندیات گم شد؟
کی بود که در بیچگونگی پراکنده شدی؟
و چرا بیچراگونگی رفتی؟
تا سالهای سال
سردی و نم از دیدگانم در میغلتد
و به گونههایم برای دورادوریات طراوت میبخشد؟
حس و حالی که از بیحالیام فراتر میرود
تا هوشام را از ربایش هر چه مغناطیس است فراتر کشد
و نغمههای بیگلبانگ آهاندود را از سینهام بیرون بریزد
تا سرم را بر شانههای گُلاندودت برویاند
حال که دستت به دستانم
و دستانم به گرمی دستانت آشنا نمیشود
سلام گلپونهها را در صوت سرخِ بیرنگی پژواک ده