سنگینم
چهارشنبه, ۱۶ آبان ۱۴۰۳، ۱۲:۴۲ ب.ظ
سراب گشتم و مثل شراب سنگینم
حباب گشتهام و روی آب سنگینم
شراب خوردهام از دست ساقی و اکنون
شرابخورده و مست و خراب سنگینم
به وقت صبح که بیرون روم ز بستر خواب
به وقت شام و به هنگام خواب سنگینم
به وقت صحت و آرامش و به بیماری
که میخورد بدنم پیچ و تاب سنگینم
به چشمزخم حسودان همیشه درگیرم
ز لطف و مرحمت شیخ و شاب سنگینم
به ذکر آیهی امّن یجیب مشغولم
ز هول آیهی فصل الخطاب سنگینم
مپرس از منِ بیچاره این سوال: چرا
همیشه و همه جا بیحساب سنگینم؟
مرا برای چه آوردهای به این دنیا؟
برای این سخن بیجواب سنگینم
۰۳/۰۸/۱۶