لبخند
پنجشنبه, ۲۷ دی ۱۴۰۳، ۰۸:۱۸ ق.ظ
لبخند را از روی لبهای جهان برچیدهایم
از بس که رنج و ناامیدی از زمانه دیدهایم
در متن تاریخ جهان گشتیم و این سان کشمکش
در هیچ جایی از تواربخ جهان نشنیدهایم
ما راهها طی کردهایم، از قلهها بگذشتهایم
در این مسیر پرخطر بر زخمها خندیدهایم
خورشید بودیم و ز ما گرمی به عالم میرسید
ما قرنها نور و صفا بر عالمی پاشیدهایم
از بس فشار آورده این حالِ گرفته مثل ابر
باران شدیم و چکّ و چک بر سقف خود باریدهایم
در این تطوّر بیهدف، رفتیم تا هر ناکجا
ما را چه شد تا این چنین زیر و زبر گردیدهایم؟
روزی به راه افتخار، یک روز در راه سقوط
اما کنون در پیچ و تابِ بیخودی پیچیدهایم
۰۳/۱۰/۲۷