چقدر بی کس
سه شنبه, ۲۰ فروردين ۱۴۰۴، ۰۹:۰۱ ق.ظ
چقدر بیکس و تنهایم
چقدر بیتو جهان تار است
برای این دل بیجنبه
نبودن تو دلآزار است
چقدر با تو خوشم وقتی
سرت به شانهی من باشد
دمی نباشی اگر، غمها
به روی شانهام آوار است
دلم که عاشق دنیا بود
ندیده است تو را چندی
دگر ز هر چه در این دنیاست
بریده این دل و بیزار است
درون سینه میتپد او اما
تپیدنش چه بیاحساس است
بدون سایهی تو بر سر
حیات من چه زیانبار است
ببار بار دگر بر من
شبیه ابر بهاران باز
که تازه گردد از این باران
هوای سینه که غمبار است
بشوی رنگ غم از این دل
بتاب، گرمِ امیدم کن
برون کن این غم و اندوهی
که توی سینه تلنبار است
۰۴/۰۱/۲۰