خدا
چهارشنبه, ۲۹ فروردين ۱۴۰۳، ۰۱:۴۴ ب.ظ
کاری نکردهایم برای خدا چرا؟
این قدر گشتهایم ز خوبی جدا چرا؟
ما را خدا برای محبت درست کرد
بدخُلق و بدمعامله و بدلقا چرا؟
کاری نکردهایم برای خدا چرا؟
این قدر گشتهایم ز خوبی جدا چرا؟
ما را خدا برای محبت درست کرد
بدخُلق و بدمعامله و بدلقا چرا؟
پشت رایانه گیج و مبهوتم
در دلم گاه میکنم خنده
گاه مشتاق و سرخوشم، گاهی
نادم و سر به زیر و شرمنده
کار من پشت میز بودن، آه
کارمندم، صبور و پرطاقت
آب باریکهای است روزیِ من
شکر حق میکنم از این بابت
شاعر عبور کرد ز شط خیال خود
باز این دل شکسته نموده وبال خود
او را رها کنید که حالش به جا شود
او را رها کنید بماند به حال خود
بند بگشا ز زبانم علی ای شیر خدا
تا بیارم به زبان وصف تو و مدح تو را
تو امامیّ و امامان همه از نسل تواَند
تو امیری و ولیّ، راهنما و مولا