ژول ورن خوانی
سالها پیش از این در عنفوان نوجوانی، آثار ژول ورن را خوانده بودم و حظ وافر برده. در ادامه مطالعات ادبی در حوزه داستان و رمان در سالهای بعد، از ادبیات علمی تخیلی بسیار دور افتادم و آن را رها کردم.
شاید علت اصلی آن در اختیار نداشتن آثار فاخر و قابل خواندن و تأمل کردن بود. نوشتن در حوزه ادبیات علمی تخیلی بسیار حساس و شکننده است. کافی است نویسنده کمی غیرحرفهای به آن ورود کند نتیجه بسیار مضحک و خندهآور و آبروبر خواهد شد.
ضعف آثار حوزه گمانهزن در ادبیات فارسی که آشکار است. شاید به تازگی جرقههایی زده شده باشد. آثار ترجمه شده نیز وسعت و غنای کافی نداشتند و این امر (شاید) گرایش من به دیگر ژانرهای ادبی را تشدید میکرد. به هر روی از این حوزه دور افتاده بودم و در اثر یک اتفاق ساده (دیدن چند اثر ارزان با قیمت قبل از ژول ورن در یک کتابفروشی) گفتم یادی از ایوم قدیم! بکنم. اصلاً هم فکر نمیکردم چندان جذابتی برایم داشته باشد اما شگفتا که این چنین نبود و ژول ورن مرا شگفتزده کرد.
با خواندن کتاب مسافرت به کره ماه شروع کردم که علاوه بر این که پر از اطلاعات علمی (در حد زمان خود) بود از جنبه ادبی نیز غنی، سرگرم کننده و با ساختاری منسجم بود چنان که نمیشد ایرادی بر آن وارد کرد. البته بی دلیل نیست که چنین آثری کماکان چاپ و خوانده میشود. حتماً دارای پتانسیل یک اثر ادبی ارزشمند است که هنوز از سکه نیفتاده است.
پس از آن سفر به مرکز زمین را شروع کردم و متوجه شدم که آن هم کتابی گیرا و خواندنی است. در برنامه دارم که کتابهای دیگر ژول ورن را نیز مطالعه کنم و پا را فراتر نهاده به آثار علمی تخیلی دیگر نویسندگان هم سرکی بکشم. امیدوارم از این رویکرد پشیمان نشوم و توشهای برگیرم.