کیشلوفسکی
دخترم
-با شنیدن سوابق فیلمبینیِ من از زبان برادرم-
پیله کرده بود
که من هم دوست دارم
به صورت حرفهای
-حرفهای که نه، در حقیقت با برنامه، پیگیر و دنبالهدار-
فیلم ببینم.
دخترم
-با شنیدن سوابق فیلمبینیِ من از زبان برادرم-
پیله کرده بود
که من هم دوست دارم
به صورت حرفهای
-حرفهای که نه، در حقیقت با برنامه، پیگیر و دنبالهدار-
فیلم ببینم.
هر روز مطالب زیادی به ذهنم میرسد
که دوست دارم در اینجا بنویسم
و با دیگران به اشتراک بگذارم.
دیروز سفرنامهای تصویری از زوجی ایرانی
-البته ساکن خارج از ایران-
از سفرشان به ژاپن دیدم.
ژاپن برای من همواره کشوری دور از دسترس
و خاص
به معانی مختلف کلمه بوده و هست.
گریه نمیکنم
اما این روزها
هر چیز بیاهمیتی میتواند حس گریه کردن به من بدهد.
حسی که بخواهم بنشینم
و زار زار گریه کنم.
انسانها برای رسیدن به کمال مطلوب خود
-عمدتاً با عنوان خوشبختی یا هر چیز دیگر-
تلاش میکنند.
اما با این فکر منطقی که رسیدن به این کمال نیاز به انجام مقدماتی دارد
در اثر نشناختن مقدمات درست
یا مرتبط
دچار خطا میشوند.
در دریا دو جور میشود شنا کرد:
یک جور به این شکل که با هدفی مشخص
مسیری مستقیم را
با رعایت ایمنی
طی کنیم.