معنای خواب
خواب دیدم به دیدار شهریار رفته بودم، در تبریز.
به همراه برادرم و شاید کسان دیگر.
شهریار در یک امامزاده عزلت گزیده بود.
خواب دیدم به دیدار شهریار رفته بودم، در تبریز.
به همراه برادرم و شاید کسان دیگر.
شهریار در یک امامزاده عزلت گزیده بود.
شاید اگر مینوشتم «هر چه مسنتر میشویم کوچکتر میشویم» رساتر میبود اما خواستم یک بازی زبانی پارادوکسیکال کرده باشم. به هر حال فکر کنم منظورم مشخص است.
اگر انسانها نمیتوانستند به چیزهای جدید عادت کنند و خود را با شرایط نو تطبیق دهند، زندگی بسیار سخت میشد.
البته واضح و مبرهن است که در بسیار و شاید همه جوامع ترور میتواند باعث اعمال سیاستها توسط حکومتها، احزاب و گروهها و مقابله با خواستهای گروه مقابل یا مردم شود. در تاریخ ایران از ازمنه قدیم میتوان شواهدی برای این امر یافت. شاید مشهورترین آنها اسماعیلیه و هواداران حسن صباح باشند.
فکر میکنم خودم و تعداد زیادی از افراد دور و برم افسرده هستیم. افسردگی به معنی واقعی علمی کلمه. به این معنی که اگر توسط یک پزشک متخصص مورد معاینه قرار بگیریم حتماً لازم میداند برای مدتی هر چند کوتاه بستری شویم.
احتمالاً برای شما هم پیش آمده که گاهی کلمهای، شعری یا آهنگی به مدت زیادی در مغزتان وزوز میکند و نمیرود. خودتان هم نمیدانید چرا. این تکه مدتها به صورت مداوم در ذهن شما تکرار میشود تا این که خود به خود فراموشتان میگردد.
کسانی که به خدمت مقدس سربازی رفتهاند با این موضوع آشنا هستند که هر گاه یکی از فرماندهان به جمع سربازان وارد میشود، ارشد سربازان فرمان ایست خبردار میدهد. سربازان دست از کار میکشند و خبردار میایستند. در این حال اگر فرمانده بخواهد سربازان کار خود را انجام دهند و از حالت ایست خبردار خارج شوند، میگوید: «از نو.» یعنی کار خود را دوباره از سر بگیرید. به دنبال این فرمان ارشد خطاب به سربازان میگوید: «از نو فرمودند.» در این حال سربازان اجازه دارند از حالت خبردار خارج شده و به کار قبلی خود ادامه دهند.