زوایا

سرکشی به زوایای پنهان کتاب، ادبیات و فرهنگ

زوایا

سرکشی به زوایای پنهان کتاب، ادبیات و فرهنگ

اینجا صفحه ای است برای به اشتراک گذاشتن شعرها و نوشته هایم در زمینه های مختلف فرهنگ و ادبیات، معرفی و نقد کتاب.

آخرین مطالب
نویسندگان

۱۷۴ مطلب با موضوع «شعر و ترانه» ثبت شده است

شنبه

سه شنبه, ۱۰ بهمن ۱۴۰۲، ۰۷:۲۸ ق.ظ

شنبه‌ی پوچ، شنبه‌ی خالی
شنبه‌ی فکرهای پوشالی

 

هفته‌ای پرملال در پیش است
دانی این را به طور اجمالی

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۰ بهمن ۰۲ ، ۰۷:۲۸
محمد جلوانی

زندگی

سه شنبه, ۱۰ بهمن ۱۴۰۲، ۰۷:۲۷ ق.ظ

زندگی پرتلاش و بی‌فرجام
پُرِ سر درد و مملو از سرسام

 

روزهای بلند بی‌حاصل
فکرها پیچ‌پیچ و پرابهام

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۰ بهمن ۰۲ ، ۰۷:۲۷
محمد جلوانی

آه

چهارشنبه, ۴ بهمن ۱۴۰۲، ۰۷:۳۴ ق.ظ

وقت بسیار است اما زندگی کوتاه
راه بسیار است اما انتهایش چاه

 

شب رسیده باز و چشمت بسته خیلی زود
باز خواهد شد ولی با ضربه‌ای ناگاه

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۴ بهمن ۰۲ ، ۰۷:۳۴
محمد جلوانی

مدح علی

دوشنبه, ۲ بهمن ۱۴۰۲، ۰۸:۲۲ ق.ظ

تقدیر چنین بود که قربان تو گردم
نان و نمکت خورده و مهمان تو گردم

 

از لطف تو روزی برسد بر من مسکین
مرهون سخامندی و احسان تو گردم

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۲ بهمن ۰۲ ، ۰۸:۲۲
محمد جلوانی

تلاطم عشق

دوشنبه, ۲ بهمن ۱۴۰۲، ۰۸:۲۱ ق.ظ

من از تلاطم عشق تو در تب و تابم
سوار کشتی عشق و اسیر گردابم

 

نه لحظه‌ای به امید رهایی و نه دَمی
به فکر ایمنی و راحت و خور و خوابم

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۲ بهمن ۰۲ ، ۰۸:۲۱
محمد جلوانی

دلم

دوشنبه, ۲ بهمن ۱۴۰۲، ۰۸:۲۰ ق.ظ

پاسبانی می‌کنم از زندگانی دلم
خورده‌ام از بس غم دور جوانی دلم

 

سال‌ها سرگرم جمع پول بودم، وایِ من
تا رِسَم بلکه به خواهش‌های آنی دلم

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۲ بهمن ۰۲ ، ۰۸:۲۰
محمد جلوانی

آن روزها

دوشنبه, ۲ بهمن ۱۴۰۲، ۰۸:۱۹ ق.ظ

ما از عبارات اذان جان می‌گرفتیم
از آیه‌های عشق ایمان می‌گرفتیم

 

یک لحظه از یاد خدا غافل نبودیم
تنها ز حق دستور و فرمان می‌گرفتیم

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۲ بهمن ۰۲ ، ۰۸:۱۹
محمد جلوانی

خسته تر

يكشنبه, ۲۴ دی ۱۴۰۲، ۰۸:۳۹ ق.ظ

افسرده تر و خسته تر از مرغ اسیرم
زین خستگی و دلزدگی کاش نمیرم

 

بی‌حالم و حالی به تنم نیست که حتی
حق خودم از دست عدو باز بگیرم

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۴ دی ۰۲ ، ۰۸:۳۹
محمد جلوانی

سکوت

دوشنبه, ۱۸ دی ۱۴۰۲، ۱۰:۵۹ ق.ظ

سکوت بود که دردی ز دل دوا ننمود
خروش گشت که بابی به روی جان نگشود

 

هزار خنجر خونین به گُرده‌ام تا کی؟
چرا تمام نگَشت این جنون خون‌آلود؟

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۱۸ دی ۰۲ ، ۱۰:۵۹
محمد جلوانی

دوباره شب

دوشنبه, ۱۸ دی ۱۴۰۲، ۱۰:۵۸ ق.ظ

دوباره شب شد و خواب از سرم گریزان است
دوباره حال دلم فصل برگریزان است

 

دوباره جانِ به لب آمده هوایی شد
که از تنم برود، جان آدم ارزان است

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۸ دی ۰۲ ، ۱۰:۵۸
محمد جلوانی