زوایا

سرکشی به زوایای پنهان کتاب، ادبیات و فرهنگ

زوایا

سرکشی به زوایای پنهان کتاب، ادبیات و فرهنگ

اینجا صفحه ای است برای به اشتراک گذاشتن شعرها و نوشته هایم در زمینه های مختلف فرهنگ و ادبیات، معرفی و نقد کتاب.

بایگانی
آخرین مطالب
نویسندگان

۳۹ مطلب با موضوع «نقد،معرفی و گزیده کتاب» ثبت شده است

آزادی و آزاد فکری مینوی

يكشنبه, ۸ فروردين ۱۴۰۰، ۱۲:۰۰ ب.ظ

مجتبی مینوی در هفت مقاله
که در زمان های متفاوت نوشته شده
و به مرور زمان طی سالیان در مجله یغما منتشر شده است
سعی کرده است
ابعاد مختلف آزادی، آزادفکری، سانسور، استبداد و دیگر مفاهیم مرتبط با آن را
واکاوی و موانع رسیدن به آزادی را بازشناسایی نماید.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۸ فروردين ۰۰ ، ۱۲:۰۰
محمد جلوانی

من آسیموف هستم

يكشنبه, ۸ فروردين ۱۴۰۰، ۱۱:۵۳ ق.ظ

مدت ها بود که در خواندن کتابی غرق نشده بودم
و خواندن این کتاب چنین فرصتی را به من ارزانی داشت.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۸ فروردين ۰۰ ، ۱۱:۵۳
محمد جلوانی

من و حاجی آقا 2

پنجشنبه, ۷ ارديبهشت ۱۳۹۶، ۰۹:۰۰ ق.ظ

نگاهی دیگر به کتاب «حاجی آقا» نوشته صادق هدایت

«حاجی آقا»ی صادق هدایت را خواندم. کتابی شعاری شعار زده- و سطحی بود. از لحاظ تکنیکی نیز واقعاً ضعیف بود اما چه به دلم نشست.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۷ ارديبهشت ۹۶ ، ۰۹:۰۰
محمد جلوانی

من و حاجی آقا

چهارشنبه, ۳۰ فروردين ۱۳۹۶، ۰۹:۲۹ ق.ظ

نگاهی به کتاب «حاجی آقا» نوشته صادق هدایت

مشغول خواندن «حاجی آقا»ی صادق هدایت هستم. چندین سال پیش (شاید حدود 15 سال پیش) در دوران دانشجویی مقداری از آن را خوانده بودم و به دلم ننشسته بود.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۳۰ فروردين ۹۶ ، ۰۹:۲۹
محمد جلوانی

حافظ و نگاهی دیگر

چهارشنبه, ۳۰ فروردين ۱۳۹۶، ۰۹:۱۱ ق.ظ

نگاهی به کتاب «حافظ از نگاهی دیگر»

چند روز پیش «حافظ از نگاهی دیگر» نوشته علی حصوری (نشر چشمه) را خواندم. خیلی به دلم نشست. با آنکه به قول مؤلف، کتاب بیشتر ذوقی بود تا تحلیلی و خود ایشان از تألیف چنین نوع کتابی ناخرسند بود، اما معرفی جالب او از حافظ و ادوار زندگی اش قابل قبول و سهل الوصول بود. 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۳۰ فروردين ۹۶ ، ۰۹:۱۱
محمد جلوانی

شاعر مردمی کیست؟

يكشنبه, ۱۵ اسفند ۱۳۹۵، ۱۱:۲۴ ق.ظ

نگاهی به شعری از «خاسته»

مرحوم اصغر حاج‌حیدری «خاسته» (1324-1391) را بیشتر از یکی دو بار آن هم اواخر عمرش ندیده بودم. چهره‌ای روستایی و آفتاب سوخته داشت با لبخندی که از صورتش محو نمی‌شد. لباسی ساده و تا حدودی مندرس بر تن می‌کرد و کلاهی بر سر می‌گذاشت که او را از طبقة فرودست جامعه نشان می‌داد. تا وقتی شعر خواندنش را نشنیده بودی به سیمایش نمی‌خورد شاعر باشد. اما وقتی لب به شعر می‌گشود شعرش را روان، پرمغز و خالی از اشکال و انحراف می‌یافتی. سخن گفتنش دلنشین و خودمانی و به دور از هرگونه تکلف بود. به شاعرنمایان روشنفکر نمی‌مانست و اصلاً در جو چنان فضاهایی تنفس نمی‌کرد. شاید به همین خاطر دیر به شهرت رسید و تا زنده بود چندان شعرش پاس داشته نشد.

وقتی از دنیا رفت تشییع باشکوهی از او به عمل آمد که جای شگفتی برای من داشت. چرا باید مردم یک شهر کوچک برای یک شاعر این‌گونه به خیابان بیایند؟ اصلاً مگر چند نفر اهل شعر و ادب در این شهرستان (خمینی‌شهر/سده) هستند که خاسته را بشناسند و غم از دست دادنش آنها را به تشییعش بکشاند؟ نکته اینجا بود که خاسته (بر خلاف بسیاری) برای شاعران شعر نمی‌گفت. خاسته شاعر مردم بود و برای آنان شعر می‌گفت. این را از کجا فهمیدم؟

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۵ اسفند ۹۵ ، ۱۱:۲۴
محمد جلوانی

شاعر نالان 2

شنبه, ۲ مرداد ۱۳۹۵، ۱۰:۰۵ ق.ظ

(نگاهی به اشعار عاشق اصفهانی، بخش دوم: گزیده)

برای آشنایی بیشتر با سبک و لحن و زبان و فضای شعر عاشق تعداد محدودی از ابیات او را به انتخاب خودم می آورم. ابیات انتخاب شده بیشتر تک بیت های نابی هستند که مثلا در یک غزل می درخشیده اند. هر چند با این کار موافق نیستم و فکر می کنم یک بیت باید در فضای کلی تمامی شعر چشیده شود ولی به علت ضیق فرصت و کم همتی به همین مقدار اکتفا کردم.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۲ مرداد ۹۵ ، ۱۰:۰۵
محمد جلوانی

شاعر نالان 1

شنبه, ۲ مرداد ۱۳۹۵، ۱۰:۰۰ ق.ظ

(نگاهی به اشعار عاشق اصفهانی، بخش اول: مقدمه و معرفی)

گاهی آدم به سرش می زند پا را از حیطه مطالعه اشعار مولوی و حافظ و سعدی و فردوسی و نظامی و بزرگان فوق مشهور دیگر فراتر نهد و به دیوان دیگر شعرای زبان فارسی که حتی برخی برای خود نام و نشان و سبک و روش ویژه ای دارند اما مورد بی مهری قرار گرفته اند سری بزند. به راستی در قلمرو زبان فارسی شاعران بسیاری داریم که هر کدام دنیایی از رنگ و نور و زیبایی آفریده اند اما آنقدر تمرکز بر روی شاعران خاصی پیدا کرده ایم که آنها را با تمام جذابیتشان در بوته نسیان نهاده ایم و به راستی تا آدم به سرش نزند به سراغ آنها نمی رود. 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۲ مرداد ۹۵ ، ۱۰:۰۰
محمد جلوانی

من همینم که نمودم 2

پنجشنبه, ۲۴ تیر ۱۳۹۵، ۰۹:۴۶ ق.ظ

(سیری در اندیشه های ماکیاولی بخش دوم: معرفی)

     شهریار کتابی است که ماکیاولی بعد از شکست ها و ناکامی هائی که در عرصه ی سیاسی داشته و به فلاکت و ادبار گرفتار آمده جهت تقرب به دربار و بازیافت دوباره ی جایگاه خویش به نگارش درآورده است. هرچند موفق به نیل به این خواسته خود نشده و در دوران عمر خود شاهد بذل توجه شاه زمانه به این کتاب نگردیده است و تنها بعد از فوت اوست که مورد توجه قرار می گیرد و با تشخیص کلیسا کتاب ارزشمند تلقی می گردد و بسیاری حادثات دیگررخ می دهد که سرنوشت پرفراز و نشیبی برای آن رقم می زند.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۴ تیر ۹۵ ، ۰۹:۴۶
محمد جلوانی

من همینم که نمودم 1

پنجشنبه, ۲۴ تیر ۱۳۹۵، ۰۹:۴۴ ق.ظ

(سیری در اندیشه های ماکیاولی بخش اول: مقدمه)

     قدما بر این عقیده بودند که انسان مدنی الطبع است. بدین معنی که طبیعت انسان به گونه ای است که خواهان زندگی دست جمعی در محدوده ای مشخص و در کنار دیگر انسان هاست. این گونه زندگی لا جرم مشکلات و مسائل خاص خود را نیز در پی دارد.  شبیه داستان خار پشت هایی که در اثر سرما به یکدیگر نزدیک می شوند تا گرم شوند ولی وقتی بیش از اندازه نزدیک می شوند خارهایشان در بدن همدیگر فرو می رود و مجبورند از هم فاصله بگیرند. انسان ها نیز مایل به در کنار هم بودن هستند ولی از آنجا که هر کدام سلایق و علایق و روش زندگی ویژه ی خود را دارند پس از اینکه در کنار هم قرار گرفتند مشکلات به مرور بروز می کند و مجبور می شوند از یکدیگر دور شوند. 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۴ تیر ۹۵ ، ۰۹:۴۴
محمد جلوانی