یاد خالق
شنبه, ۲ آذر ۱۴۰۴، ۰۸:۰۵ ق.ظ
ز یاد خالق خود مستِ مستم
به زیبایی خدا را میپرستم
تمام فکر و ذکرم یاد حق شد
نظر از غیر حق همواره بستم
ز یاد خالق خود مستِ مستم
به زیبایی خدا را میپرستم
تمام فکر و ذکرم یاد حق شد
نظر از غیر حق همواره بستم
ما را به بارگاه بلندآستان تو
راه است و این نهایت مهر و عنایت است
با حالتی فسرده بیاییم و خوش شویم
ما را تعجب است که این از چه حالت است
آخرین لحظههای این محفل
آخرین روزهای این خانه
آخرین یادمان شور و سرور
بین این مستهای دیوانه
ما را ز کوی یار نصیبی جدا فرست
بویی ز یار، همرهِ باد صبا فرست
یک روز بوی یار ز راه خُتَن بیار
یک روز بوی یار ز راه خَتا فرست
بک بار دیدمت
و هزاران بار
آن روی نکو را تجسّم کردم
و اندیشیدم
که آیا خدا میتواند مخلوقی چنین زیبا داشته باشد
حقّا که در وجود همتا نداری
و عقل و هوش مرا چنان ربودهای
که در کار خالق تشکیک میکنم