نگاهی به نمایش قطعه گمشده
پرسه در هزارتوی خاطرات مدفون
بعد از ظهر روز چهارشنبه 29 دی ماه 1395 به دعوت دوست و همکار فرهیخته جناب آقای محمدرضا رهبری موفق به دیدن نمایش «قطعة گمشده» شدم. نمایشی که از دو سه منظر مرا شگفت زده کرد و همین مسأله باعث شد که ساعت ها به آنچه در این نمایش دیده بودم بیندیشم و هفت (حال کمتر یا بیشتر از هفت) خوان، گذر یا مرحله ای را که در این نمایش پشت سر گذاشته بودم چندباره مرور کنم. مراحلی که گذار از آنها نه تنها تماشاچی را جلو نمی بُرد که او را در لجة سهمناک خود غرق می کرد و در هزار توی فرو می کشید و تلاش داشت لایه های متعدد پیچیده در همِ روح او را بشکافد و وی را به بازنگری در آنچه سال ها در خاطراتش مدفون شده وادارد. تا به حال در مورد سایکودرام مطالبی شنیده بودم اما فکر می کنم یک نمونه خاص از آن را در این نمایش تجربه کردم.