زوایا

سرکشی به زوایای پنهان کتاب، ادبیات و فرهنگ

زوایا

سرکشی به زوایای پنهان کتاب، ادبیات و فرهنگ

اینجا صفحه ای است برای به اشتراک گذاشتن شعرها و نوشته هایم در زمینه های مختلف فرهنگ و ادبیات، معرفی و نقد کتاب.

آخرین مطالب
نویسندگان

خاطره مهمان نوازی یک ملت

پنجشنبه, ۲۴ تیر ۱۳۹۵، ۰۹:۳۲ ق.ظ

(نگاهی به فیلم مستند مرثیه گمشده ساخته خسرو سینایی)

     روزی روزگاری جنگی در گرفت. جنگی عالمگیر که انسان های بی پناه زیادی در آتش آن سوختند و از خان و مان خویش آواره شدند. هیتلر و استالین با هم توافق می کنند به لهستان حمله کنند و این کشور را بین خود تقسیم کنند. این شروع جنگ جهانی دوم است. سپتامبر 1939. 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۴ تیر ۹۵ ، ۰۹:۳۲
محمد جلوانی

طنز علمائی

پنجشنبه, ۲۴ تیر ۱۳۹۵، ۰۹:۲۲ ق.ظ

(نگاهی به کتاب «عقاید النساء یا کلثوم ننه» نوشته آقا جمال خوانساری از علمای اصفهان در دوره صفویه)

     دین از جمله مقولاتی است که با زندگی و روحیات و افکار عموم مردم (عارف و عامی خواص و عوام) سر و کار دارد. از آنجائی که بسیاری از مردم از داشتن دانش و مطالعه گسترده و در نتیجه شناخت درست نسبت به مقوله های دینی برخوردار نیستند، احتمال ایجاد انحراف در دین بسیار زیاد بوده و هر آن انتظار می رود مردم تحت تأثیر سخن دیگران و یا علایق و سلایق خود (آگاهانه یا ناآگاهانه) مقولات دینی را تحریف و بر ذهنیات خود منطبق نمایند. در اینجاست که وظیفه ی علمای ربانی و دین شناسان آگاه و شجاع، بارز و ظاهر می شود تا با دانش و تقوایشان جلو انحرافات را بگیرند و مانع از ورود خرافات و عقاید سست و بی پایه به مرزهای مقدس دین شوند.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۴ تیر ۹۵ ، ۰۹:۲۲
محمد جلوانی

گرد سفید

پنجشنبه, ۲۴ تیر ۱۳۹۵، ۰۹:۱۷ ق.ظ

(یک ترانه)

نامه رو باز کردی و چشمات از اشک

پر شد و می چکید به روی نامه

گفتم : «خداحافظ عزیزم اما....»

دیدی نوشتم : «آخرین سلامه

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۴ تیر ۹۵ ، ۰۹:۱۷
محمد جلوانی

کراک

پنجشنبه, ۲۴ تیر ۱۳۹۵، ۰۹:۱۶ ق.ظ

(یک ترانه)

دیدم و عاشقت شدم ، اما توی دود کراک

عجب توهمی زدم، این منم و یه عشق پاک ؟

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۴ تیر ۹۵ ، ۰۹:۱۶
محمد جلوانی

فضیلت های فراموش شده 1

پنجشنبه, ۲۴ تیر ۱۳۹۵، ۰۹:۱۰ ق.ظ

(روحیه مردانگی و تأثیر آن در جامعه)

 

 

     در فرهنگ ایرانی اسلامی ما، صفت مردانگی فارغ از جنبه ی جنسیتی- در برگیرنده معانی «شجاعت، دلیری، جوانمردی، فتوت، بزرگ همتی، غیرت، حمیت، گذشت و اغماض» بوده است. در بافت جامعه سنتی ایرانی کسانی که دارای صفت مردانگی بودند تکیه گاه مردم شناخته می شدند؛ اشخاصی که با داشتن نیرو توان جسمی فراوان و قدرت غلبه برهمگنان، همواره از این استعدادهای خدادادیشان برای رفع مشکلات انسان های ضعیف و مظلوم استفاده می کردند. طبیعی است که چنین اشخاصی محبوب قلب ها بودند و در دسته بندی های عرفی محله ای در مقابل افراد زورمند و قلدری که به عنوان باج گیر و قداره بند به اذیت و آزار مردم می پرداختند و در نتیجه منفور بودند- قرار می گرفتند.

 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۴ تیر ۹۵ ، ۰۹:۱۰
محمد جلوانی

تاریخچه ای از شهرسازی در اصفهان 3

پنجشنبه, ۲۴ تیر ۱۳۹۵، ۰۹:۰۵ ق.ظ

نگاهی به خاطرات امیرقلی امینی (بخش سوم: متن خاطرات)

گفتم: روزنامه اخگر یک نفر مدیر داخلی داشت که به استثنای سال اول که در عمل او دقت و رسیدگی می‌کردم چهارده سال دیگرش را با وجود اصرار او حاضر نشدم یک دفعه به حسابش رسیدگی بکنم. از خاندان محترمی است و بسیار شریف به نام ابوالحسن نواب[1]. دوم حاج ابوالحسن خان بزرگ‌زاد است که خود عمری در شهرداری کار کرده و حالیه بازنشست شده و در صحت عملش همین دلیل بس که هرچه از مال پدری داشت فروخت و صرف زندگی خود کرد و دیناری دست حرام در مال شهرداری نبرد. سومی یک نفر جوانی (مهندس محمود خویی) است که می‌توانم عرض کنم زیردست خودم تربیت شده[2] اتفاقاً مهندس ساختمان است و حالیه در کارخانه صنایع پشم کار می‌کند و وجود عاطلی گردیده و چون تازه وارد کار شده علاوه بر آنکه شخصاً جوان شریف است هنوز هم راه دزدی و رشوه‌خواری را یاد نگرفته و به همین جهت صددرصد مورد اطمینان است. 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۴ تیر ۹۵ ، ۰۹:۰۵
محمد جلوانی

تاریخچه ای از شهر سازی در اصفهان 2

سه شنبه, ۲۲ تیر ۱۳۹۵، ۰۲:۱۲ ب.ظ

نگاهی به خاطرات امیرقلی امینی (بخش دوم: متن خاطرات)

در سراسر خیابان‌های متعدد شهر اصفهان تنها خیابان‌های کوتاه سپه و استانداری (صور اسرافیل) (که آن موقع[1] امتداد آن از اول کوی کنونی پست و تلگراف و دفتر دانشگاه [اصفهان] تا خیابان کمال اسمعیل هنوز خراب نشده و جزء قسمت سابق خود در نیامده بود) و خیابان چهارباغ [عباسی] از میدان 24 اسفند[2] تا بازارچه حاج محمدعلی و کوی کنسولگری روس و خیابان شاه[3] که در زمان مرحوم صور اسرافیل[4] آسفالت شده بود کلیه خیابان‌ها دیگر شهر خاکی بودند و شهرداری موظف بود همه روز تمامی آنها را به علاوه تمامی کوچه‌ها آب‌پاشی بکند و با آن که یک دستگاه ماشین آب‌پاشی هم داشت حریف این کار نمی‌شد و غالباً روزی یک‌بار کوچه‌ها و دوبار خیابان‌ها بیشتر آب‌پاشی نمی‌شدند و مخصوصاً در فصل‌های بهار و تابستان و پاییز تا وقتی که بارندگی نمی‌شد بر روی تمامی شهر یک پرده از گرد و غبار به مانند ابر پوشیده شده و راه تنفس را بر مردمان تنگ می‌ساخت.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۲ تیر ۹۵ ، ۱۴:۱۲
محمد جلوانی

تاریخچه ای از شهر سازی در اصفهان 1

سه شنبه, ۲۲ تیر ۱۳۹۵، ۰۲:۰۵ ب.ظ

نگاهی به خاطرات امیرقلی امینی (بخش اول: دغدغه ها)

     داستان تحولات عمرانی یک شهر و گام هائی که مسئولان شهری برای ایجاد چهره ای جدید و تازه در جهت سازندگی آن شهر بر می دارند، عموما در سینه ها پنهان می ماند، به نگارش در نمی آیند و به ندرت به نسل های بعدی منتقل می شود که از دلایل عمده آن می توان به موارد زیر اشاره کرد:

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۲ تیر ۹۵ ، ۱۴:۰۵
محمد جلوانی

جشنواره کمدی 2

سه شنبه, ۲۲ تیر ۱۳۹۵، ۰۱:۵۹ ب.ظ

(طنزیات) 

با لهجه اصفهانی بخوانید. 

با ارادت خالصانه به همه کسانی که نامشان در این متن آمده است.

متن طنز تهیه شده برای اجرا در آئین اختتامیه دومین جشنواره نمایش های کمدی تالار هنر اصفهان (بخش دوم)

همینجا واجبس از جنابی آقای بیک مدیر عاملی محترمی سازمانی فرهنگی تفریحی شهرداری اصفان تشکر کونم.

     یه نامه نوشتم آ با هر زحمتی بود به دسی ایشون رسوندم. نوشتم به هر حال من یه نوقلمم. خدا را خوش نیمیاد که همین اولی کاری تو ذوقم بُخورِد آ قلبی کوچیکم بشکند آ انتظار دارم در جهتی نیل به اهدافی حمایت از هنرمندانی ناشناخته بنده را موردی مرحمت قرار بدیند.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۲ تیر ۹۵ ، ۱۳:۵۹
محمد جلوانی

جشنواره کمدی 1

سه شنبه, ۲۲ تیر ۱۳۹۵، ۰۱:۵۵ ب.ظ

(طنزیات) 

با لهجه اصفهانی بخوانید.

متن طنز تهیه شده برای آئین اختتامیه دومین جشنواره نمایش های کمدی تالار هنر اصفهان (بخش اول)

     سلام. راستش من یُخده پررواَم. شوما به بزرگواری خوددون ببخشیند. آخه به نظری من حق گرفتنیس. البته من نَیمِدَم اینجا حقما بیگیرما.(با بغض) خدا خودش حقی منا از... بگذریم .... من فقط می خواسم یه شرحی از کارا خودم بدم . می خواسم بدونیند جاش بود منم امشب ازم دعوت بشد بیام رو سن آ جایزما بیگیرم. اما چرا نشد حالا برادون میگم.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۲ تیر ۹۵ ، ۱۳:۵۵
محمد جلوانی