زوایا

سرکشی به زوایای پنهان کتاب، ادبیات و فرهنگ

زوایا

سرکشی به زوایای پنهان کتاب، ادبیات و فرهنگ

اینجا صفحه ای است برای به اشتراک گذاشتن شعرها و نوشته هایم در زمینه های مختلف فرهنگ و ادبیات، معرفی و نقد کتاب.

بایگانی
نویسندگان

من و حاجی آقا 2

پنجشنبه, ۷ ارديبهشت ۱۳۹۶، ۰۹:۰۰ ق.ظ

نگاهی دیگر به کتاب «حاجی آقا» نوشته صادق هدایت

«حاجی آقا»ی صادق هدایت را خواندم. کتابی شعاری شعار زده- و سطحی بود. از لحاظ تکنیکی نیز واقعاً ضعیف بود اما چه به دلم نشست.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۷ ارديبهشت ۹۶ ، ۰۹:۰۰
محمد جلوانی

من و حاجی آقا

چهارشنبه, ۳۰ فروردين ۱۳۹۶، ۰۹:۲۹ ق.ظ

نگاهی به کتاب «حاجی آقا» نوشته صادق هدایت

مشغول خواندن «حاجی آقا»ی صادق هدایت هستم. چندین سال پیش (شاید حدود 15 سال پیش) در دوران دانشجویی مقداری از آن را خوانده بودم و به دلم ننشسته بود.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۳۰ فروردين ۹۶ ، ۰۹:۲۹
محمد جلوانی

حافظ و نگاهی دیگر

چهارشنبه, ۳۰ فروردين ۱۳۹۶، ۰۹:۱۱ ق.ظ

نگاهی به کتاب «حافظ از نگاهی دیگر»

چند روز پیش «حافظ از نگاهی دیگر» نوشته علی حصوری (نشر چشمه) را خواندم. خیلی به دلم نشست. با آنکه به قول مؤلف، کتاب بیشتر ذوقی بود تا تحلیلی و خود ایشان از تألیف چنین نوع کتابی ناخرسند بود، اما معرفی جالب او از حافظ و ادوار زندگی اش قابل قبول و سهل الوصول بود. 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۳۰ فروردين ۹۶ ، ۰۹:۱۱
محمد جلوانی

حکمت حکایات

يكشنبه, ۲۲ اسفند ۱۳۹۵، ۰۹:۴۸ ق.ظ

در ادبیات هر ملتی و از جمله کشور و مردم ایران انواع و اقسام متل­ ها، مثل­ ها، حکایات و افسانه ­های آموزنده و غیرآموزندة فراوانی وجود دارد که بخش عمده­ ای از فرهنگ آن ملت را تشکیل می­ دهد. این روایات تنها کارکرد آموزندگی و یا سرگرم کنندگی ندارند بلکه نوع فکر و اندیشة مردمان خود را شکل می­ دهند و از دل آنها می ­توان به روحیات آن قوم پی برد و احیاناً حدس زد که چنین مردمی چگونه زندگی می­ کنند و آیا می­ توانند موفق باشند یا نه. می­ توانند آینده نگر باشند یا نه. مردمی شاد و امیدوار هستند یا ناامید و افسرده و قس علی هذا. 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۲ اسفند ۹۵ ، ۰۹:۴۸
محمد جلوانی

با موسیقی زنده می مانیم

يكشنبه, ۲۲ اسفند ۱۳۹۵، ۰۹:۳۹ ق.ظ

گاهی اوقات که در گیرودار مشکلات زندگی خسته و افسرده می­شوم یا با دیدن اخبار رسانه­ها از مشاهدة حجم انبوه جنگ و جرم و جنایت که تقریباً همه جای جهان را در خود فرو برده، احساس پوچی و ناامیدی می­ کنم با خود می­ اندیشم در این شرایط اسفناک چه چیزی می­ تواند انگیزه، روحیه و شادی برای امید به زندگی بهتر و قدرت گفتگو و تفاهم برای ارتباط انسانی­ تر با دیگران به ما بدهد؟ در یک کلام نیروی زایندة زندگی که می­تواند ما را از این مغاک سهمناک برهاند از ریشة چه گیاهی می ­توانیم بمکیم؟

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۲ اسفند ۹۵ ، ۰۹:۳۹
محمد جلوانی

شاعر مردمی کیست؟

يكشنبه, ۱۵ اسفند ۱۳۹۵، ۱۱:۲۴ ق.ظ

نگاهی به شعری از «خاسته»

مرحوم اصغر حاج‌حیدری «خاسته» (1324-1391) را بیشتر از یکی دو بار آن هم اواخر عمرش ندیده بودم. چهره‌ای روستایی و آفتاب سوخته داشت با لبخندی که از صورتش محو نمی‌شد. لباسی ساده و تا حدودی مندرس بر تن می‌کرد و کلاهی بر سر می‌گذاشت که او را از طبقة فرودست جامعه نشان می‌داد. تا وقتی شعر خواندنش را نشنیده بودی به سیمایش نمی‌خورد شاعر باشد. اما وقتی لب به شعر می‌گشود شعرش را روان، پرمغز و خالی از اشکال و انحراف می‌یافتی. سخن گفتنش دلنشین و خودمانی و به دور از هرگونه تکلف بود. به شاعرنمایان روشنفکر نمی‌مانست و اصلاً در جو چنان فضاهایی تنفس نمی‌کرد. شاید به همین خاطر دیر به شهرت رسید و تا زنده بود چندان شعرش پاس داشته نشد.

وقتی از دنیا رفت تشییع باشکوهی از او به عمل آمد که جای شگفتی برای من داشت. چرا باید مردم یک شهر کوچک برای یک شاعر این‌گونه به خیابان بیایند؟ اصلاً مگر چند نفر اهل شعر و ادب در این شهرستان (خمینی‌شهر/سده) هستند که خاسته را بشناسند و غم از دست دادنش آنها را به تشییعش بکشاند؟ نکته اینجا بود که خاسته (بر خلاف بسیاری) برای شاعران شعر نمی‌گفت. خاسته شاعر مردم بود و برای آنان شعر می‌گفت. این را از کجا فهمیدم؟

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۵ اسفند ۹۵ ، ۱۱:۲۴
محمد جلوانی

من: امضا

شنبه, ۷ اسفند ۱۳۹۵، ۰۷:۵۳ ق.ظ

نگاهی به جایگاه فرد در اجتماع امروزی و نوع برخورد با آن

در ادوار مختلف زندگی انسان‌ها، نسبت فرد با جامعه و جایگاهی که یک فرد به عنوان یک شخص مستقل در جمعِ جامعة اطراف خود می‌توانسته یا نمی‌توانسته داشته باشد، متغیر بوده است. گاهی شاخصه‌های فردگرایی پررنگ‌تر بوده است و گاهی شاخصه‌های جمع‌گرایی. اما در مجموع می‌توان گفت تا پیش از شکل‌گیری دنیای جدید (رنسانس و پس از آن) انسان‌ها (معمولاً) بیشتر تابع جمعِ اطراف خود که شامل طایفه، ایل، قبیله، نسب جمعی می‌شده است بوده‌اند و فردیتی شاخص نداشته‌اند. 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۷ اسفند ۹۵ ، ۰۷:۵۳
محمد جلوانی

سه اصل مورد نیاز برای نوشتن

دوشنبه, ۱۱ بهمن ۱۳۹۵، ۱۰:۴۶ ق.ظ

افراد بسیاری در مورد شرایطی که شخصی باید داشته باشد تا بتواند بنویسد (نویسنده شود) نظر داده اند و هر کدام با توجه به ذهنیات، تجارب و شناخت خود در مورد این موضوع سخن رانده یا کتاب نوشته اند. من هم در اشاره ای گذرا نظر خود را در قالب سه اصل کوتاه استعاری بیان خواهم کرد. به نظر من برای این که یک نفر نویسنده شود باید سه چیز داشته باشد:

قلم، جنم و صنم.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۱ بهمن ۹۵ ، ۱۰:۴۶
محمد جلوانی

بازار شریعتی خوانی

شنبه, ۲ بهمن ۱۳۹۵، ۱۰:۲۱ ق.ظ

نگاهی به علل استقبال داغ از بعضی سخنرانان و نویسندگان 

بارها شنیده ایم فلان خطیب دهَن گرمی دارد و یا فلان سخنران حرف هایش به دل می نشیند یا به قول حافظ آنی دارد که توجه دیگران را به خود جلب می کند و بندة طلعت خود می نماید. آیا آنان قدرت و محبوبیت خود را برای سخنور و نویسندة قابل شدن با کتاب خواندن و تمرین کردن به دست آورده اند؟ یا این که به شانس و اقبال و استعدادهای نهفتة خدادادی خود بسنده کرده اند؟

چرا بعضی از گویندگان (خطبا) یا نویسندگان در یک جامعه گل می کنند؟ با این که در مقایسه با همکاران یا هم صنفانشان حتی ممکن است چه از لحاظ مرتبة علمی، چه از نظر هنر و فنون ارائة مطلب یا به روز بودن و غیره پایین تر هم باشند. اما باز هم بیشتر در دل مردم جای دارند و بیشتر مورد استقبال قرار می گیرند.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۲ بهمن ۹۵ ، ۱۰:۲۱
محمد جلوانی

نگاهی به نمایش قطعه گمشده

شنبه, ۲ بهمن ۱۳۹۵، ۰۹:۵۲ ق.ظ

پرسه در هزارتوی خاطرات مدفون

بعد از ظهر روز چهارشنبه 29 دی ماه 1395 به دعوت دوست و همکار فرهیخته جناب آقای محمدرضا رهبری موفق به دیدن نمایش «قطعة گمشده» شدم. نمایشی که از دو سه منظر مرا شگفت زده کرد و همین مسأله باعث شد که ساعت ها به آنچه در این نمایش دیده بودم بیندیشم و هفت (حال کمتر یا بیشتر از هفت) خوان، گذر یا مرحله ای را که در این نمایش پشت سر گذاشته بودم چندباره مرور کنم. مراحلی که گذار از آنها نه تنها تماشاچی را جلو نمی بُرد که او را در لجة سهمناک خود غرق می کرد و در هزار توی فرو می کشید و تلاش داشت لایه های متعدد پیچیده در همِ روح او را بشکافد و وی را به بازنگری در آنچه سال ها در خاطراتش مدفون شده وادارد. تا به حال در مورد سایکودرام مطالبی شنیده بودم اما فکر می کنم یک نمونه خاص از آن را در این نمایش تجربه کردم.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۲ بهمن ۹۵ ، ۰۹:۵۲
محمد جلوانی