زوایا

سرکشی به زوایای پنهان کتاب، ادبیات و فرهنگ

زوایا

سرکشی به زوایای پنهان کتاب، ادبیات و فرهنگ

اینجا صفحه ای است برای به اشتراک گذاشتن شعرها و نوشته هایم در زمینه های مختلف فرهنگ و ادبیات، معرفی و نقد کتاب.

آخرین مطالب
نویسندگان

۴۲۲ مطلب توسط «محمد جلوانی» ثبت شده است

ساقی

دوشنبه, ۸ آبان ۱۴۰۲، ۰۷:۳۶ ق.ظ

بد آمده دگر مرا از همه‌جا از همه چیز
ساقی من شراب ده، باده به ساغرم بریز

 

خواب و خوراک را بنه، رطل شراب را بده
غیر شراب نایدم میل دگر به هیچ چیز

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۸ آبان ۰۲ ، ۰۷:۳۶
محمد جلوانی

فراق مادر

دوشنبه, ۸ آبان ۱۴۰۲، ۰۷:۳۵ ق.ظ

مادر، من از فراق تو خونین‌جگر شدم
دل‌خسته و شکسته و بی‌بال و پر شدم

 

در خانه‌ای که جای تو خالیست هیچ نیست
ناچار بی‌پناه شدم و در به در شدم

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۸ آبان ۰۲ ، ۰۷:۳۵
محمد جلوانی

یک تکه کتاب 3

يكشنبه, ۷ آبان ۱۴۰۲، ۰۸:۳۴ ق.ظ

همسر دومش که در آن حادثه‌ی دلخراش رفت، تا سال‌های سال و هنوز هم -گاه- آرزو می‌کرد ای کاش همراه آن نازنین بی‌بدیل رفته بود و نمی‌دید این روزهای ناهموارِ خفت و خواری را با این زَنَک پرمدعایِ برمامگوزیدِ بددهنِ تلخ‌زبانِ بددل! چه اشتباه بزرگی کرد، چه بلاهتی! وقتی تنها ماند، همسرِ پیشینِ مطلقه از فرنگ آمد که مثلاً دلداری‌اش بدهد. مرد ساده‌دلِ ساده‌لوح باورش کرد. زَنَک بچه‌ها را پیش راند تا احساساتش را تحریک کنند و «دَدی دَدی» کنان قاپش را بدزدند که دزدیدند. وقتی زن سوارِ کار شد، مثل برق و باد همه‌ی پیشینه و پسینه و دار و ندار و اعتبار مجتبی را قاپید، از گذشته‌ای که با آن نازنین داشت بَرکَندش و مخلوع و معزولش کرد از همه‌ی منصبت‌های شوهری و پدری و آقایی، جوری که همیشه توی مشت‌اش باشد. مجتبایِ مغبونِ مخلوع بی‌نوا! ... ریشه‌کن کَردَش این بی‌ریشه!

با این همه آیا حق نداشت به خوبروی بلندبالایی -دستِ کم- فکر کند؟

 

آلزایمر، بیماری محبوب من

کیومرث پوراحمد

نشر مهری: لندن

بهار 1402

صفحه‌ی 10

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۷ آبان ۰۲ ، ۰۸:۳۴
محمد جلوانی

چگونه بیندیشیم؟

يكشنبه, ۷ آبان ۱۴۰۲، ۰۷:۵۴ ق.ظ

چند سال پیش کلاسی به صورت مجازی با موضوع «چگونه بیندیشیم؟» برگزار کردم.

لینک فایل تصویری جلسه اول این کلاس در تارنمای آپارات را اینجا می‌گذارم که اگر دوست داشتید استفاده کنید.

 

https://www.aparat.com/v/hk6ev

 

 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۷ آبان ۰۲ ، ۰۷:۵۴
محمد جلوانی

یک تکه کتاب 2

پنجشنبه, ۴ آبان ۱۴۰۲، ۰۸:۲۵ ق.ظ

پس از بررسی طولانی درباره‌ی خودم

از دورویی بنیادی آدمی پرده برافکندم.

آن‌گاه دریافتم که

فروتنی مرا در جلوه‌فروشی،

افتادگی در چیرگی

و فضیلت مرا در ستمگری

یاری می‌کرده است.

 

آلبر کامو

سقوط

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۴ آبان ۰۲ ، ۰۸:۲۵
محمد جلوانی

آدمی هستم

دوشنبه, ۱ آبان ۱۴۰۲، ۰۸:۰۸ ق.ظ

من هم آدمی هستم در میان آدم‌ها
نه فراز بالاها، نه فروتر از کم‌ها

 

راه خود گرفتم پیش، گر چه سخت، باکی نیست
پر ز پیچ و خم بود و من گذشتم از خم‌ها

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۱ آبان ۰۲ ، ۰۸:۰۸
محمد جلوانی

تکه کتاب 1

يكشنبه, ۳۰ مهر ۱۴۰۲، ۱۰:۰۱ ق.ظ

ده روز بعد از ورودم به ایتالیا، افسردگی و تنهایی به سراغم آمدند. یک روز بعد از ظهر، بعد از اتمام کلاسم در آموزشگاه، در خیابان پرسه می‌زدم. کلیسای سن پیتر در زیر انوار زرین خورشید می‌درخشید. احساس خوشایندی وجودم را فراگرفت. به نرده‌های مقابل کلیسا تکیه دادم و به تماشای غروب زیبای آفتاب ایستادم. افکارم به پرواز درآمد. ناگهان حس تهدیدآمیزی وجودم را درنوردید. آن وقت بود که آنها محاصره‌ام کردند.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۳۰ مهر ۰۲ ، ۱۰:۰۱
محمد جلوانی

تبدار

يكشنبه, ۳۰ مهر ۱۴۰۲، ۰۸:۰۴ ق.ظ

در حالتی تب‌دار می‌گویم سخن با تو
اما نمی‌دانم که من گویم سخن یا تو

 

من از وجود خود برون رفتم دگر حالا
گشته وجود من تمامیّ و سراپا تو

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۳۰ مهر ۰۲ ، ۰۸:۰۴
محمد جلوانی

آتش

شنبه, ۲۹ مهر ۱۴۰۲، ۰۷:۵۰ ق.ظ

جشن گلوله‌هاست، زمین آتش و هوا آتش
شب آتش است روی فلسطین و روزها آتش

 

در خانمان کشیده شد آتش، به کوچه‌ها آتش
در جان فردِ سالم و بیمارِ بی‌نوا آتش

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۹ مهر ۰۲ ، ۰۷:۵۰
محمد جلوانی

خوره ها

دوشنبه, ۲۴ مهر ۱۴۰۲، ۰۸:۲۷ ق.ظ

خوره‌ها نقش روی تن شده‌اند
زخم‌ها شکل یک دهن شده‌اند

 

حرف‌ها بی‌امان درون سرم
دسته‌ی شور سینه‌زن شده‌اند

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۴ مهر ۰۲ ، ۰۸:۲۷
محمد جلوانی