زوایا

سرکشی به زوایای پنهان کتاب، ادبیات و فرهنگ

زوایا

سرکشی به زوایای پنهان کتاب، ادبیات و فرهنگ

اینجا صفحه ای است برای به اشتراک گذاشتن شعرها و نوشته هایم در زمینه های مختلف فرهنگ و ادبیات، معرفی و نقد کتاب.

آخرین مطالب
نویسندگان

۱۷۰ مطلب با موضوع «شعر و ترانه» ثبت شده است

عشق

دوشنبه, ۲۰ دی ۱۴۰۰، ۱۲:۲۸ ب.ظ

عشق آید که درون را به تلاطم بکشد
شررش مشعله تا گنبد هفتم بکشد

 

فرد عاشق ره پر رنج و تعب دارد پیش
سوز آه دل او گاه به انجم بکشد

 

هر چه ناخالصی و زشتی و نازیباییست
آتش عشق بسوزاند و در خُم بکشد

 

غرقه سازد به خُم مستی و هشیار کند
نه چنین مستی ازین سان به توهم بکشد

 

سرّ عشقِ دلِ عاشق، دلِ عاشق داند
کار عشاق چه آسان به تفاهم بکشد

 

یک زبان بیش ندارد سخن عشق و چنین
در جهان نغمه آن در همه مردم بکشد

 

چون شود نقش محبت به دل عاشق حک
به جمال همگان نقش تبسم بکشد

 

#محمد_جلوانی

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۰ دی ۰۰ ، ۱۲:۲۸
محمد جلوانی

اعجاز

سه شنبه, ۱۴ دی ۱۴۰۰، ۰۸:۴۹ ق.ظ

شاهراه زندگی سوی خوشی‌ها باز نیست

هیچ راهی نیست در دنیا که دست‌انداز نیست

 

عالمی پر شور و شر با مردمانی حیله‌گر

هیچ‌کس با دیگری یاریگر و دمساز نیست

 

ناله و فریاد مظلومان نیابد ره به جای

گوش انسان‌ها بدهکار چنین آواز نیست

 

هر که واقع‌بین بود، می‌بیند این حال خراب

این که گفتم مخفی و پنهان چنان یک راز نیست

 

این رهی باشد که انسان طی نموده قرن‌ها

هیچ امکانی به برگشتش بدان آغاز نیست

 

گر تواند کس که دنیا را به اصلاح آورد

اتفاقی این‌چنین جز ار ره اعجاز نیست

 

#محمد_جلوانی

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۴ دی ۰۰ ، ۰۸:۴۹
محمد جلوانی

نام نیک

سه شنبه, ۱۴ دی ۱۴۰۰، ۰۸:۴۲ ق.ظ

سخت گردد زندگی، گر سخت می‌گیری بر آن

نکته‌ای بس نغز گفتم، جان من، قدرش بدان

 

روز و شب را در پی تحصیل مال و ثروتی

غافل از عمری که با سرعت شود طی هر زمان

 

فکر و ذکرت پول شد، چشمت نبیند غیر پول

مست و محو و واله و شیدایی و مفتون آن

 

چشم دل را باز کن، فکری به حال خود نما

تا به کی خواهی تلف سازی خودت را این چنان

 

گر که دستت می‌رسد باری ز پشتی باز گیر

یار و همدل شو به هم‌نوعان و غم خور بهرشان

 

عاقبت این عمر پایان می‌رسد با نیک و بد

بهر نام نیک خویش آن را به خیر آخر رسان

 

#محمد_جلوانی

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۴ دی ۰۰ ، ۰۸:۴۲
محمد جلوانی

چشمان باز

چهارشنبه, ۳ آذر ۱۴۰۰، ۰۱:۱۴ ب.ظ

با جشمان باز گول می‌خوریم

 

با چشمان باز در چاه می‌افتیم

 

با چشمان باز می‌میریم

 

انگار این سرنوشت ماست

 

بدی‌ها را می‌بینیم و می‌پذیریم

 

دروغ‌ها را می‌شنویم و باور می‌کنیم

 

چاه‌ها را می‌بینیم و در آن سرنگون می‌شویم

 

تنها به یک دلیل

 

ما دیگر خودمان نیستیم

 

 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۳ آذر ۰۰ ، ۱۳:۱۴
محمد جلوانی

آزادی

چهارشنبه, ۳ آذر ۱۴۰۰، ۱۲:۰۴ ب.ظ

چه واژه عجیبی

چه واژه نجیبی

که سال‌هاست دنبال تو می‌گردم

اما هنوز نیافتمت

زندگی بی‌تو بی‌معناست

چه شکوهی

چه لطافتی

چه واژه زیبایی

که نفس کشیدن بی تو بیهوده است

و ما سالکان تنپوش‌های پاره

دربندان بیچاره

روزها، سال‌ها و قرن‌هاست که تو را نداریم

از دستت داده‌ایم

ما زندانیان مرده

زنده‌میران بی‌آینده

همواره تو را چشم انتظاریم

شاید که بیایی

و زیر حریر نیلگون تو دمی بیارامیم

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۳ آذر ۰۰ ، ۱۲:۰۴
محمد جلوانی

مرگ و زندگی

يكشنبه, ۱۶ آبان ۱۴۰۰، ۰۹:۴۵ ق.ظ

زندگی مثل قطاری می‌گذرد
هر کس در ایستگاه خودش پیاده می‌شود
دیگران برایش دست تکان می‌دهند
و خداحافظی می‌کنند
قطار راه می‌افتد و دور می‌شود
قطار راه خود را ادامه می‌دهد
آری
زندگی ادامه دارد

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۶ آبان ۰۰ ، ۰۹:۴۵
محمد جلوانی

عمر

يكشنبه, ۱۶ آبان ۱۴۰۰، ۰۷:۵۸ ق.ظ

عمرهامان چه زود می‌گذرد
خوب و بد هر چه بود می‌گذرد

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۶ آبان ۰۰ ، ۰۷:۵۸
محمد جلوانی

توبه

يكشنبه, ۱۶ آبان ۱۴۰۰، ۰۷:۵۷ ق.ظ

تا کی از قدح‌نوشی، مست و رو سیَه باشم؟
سرفکنده و نادم از غم گنَه باشم؟

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۶ آبان ۰۰ ، ۰۷:۵۷
محمد جلوانی

هوای بارانی

شنبه, ۱۵ آبان ۱۴۰۰، ۱۲:۲۴ ب.ظ

در هوای ابری و بارانی آبان اصفهان گفتم:

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۵ آبان ۰۰ ، ۱۲:۲۴
محمد جلوانی

زاغ و سبز

چهارشنبه, ۱۲ آبان ۱۴۰۰، ۰۸:۲۸ ق.ظ

با اون چشای زاغ و سبزت آدمو نگاه کن

با اون نگاهت سر تا پامو غرقه در گناه کن

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۲ آبان ۰۰ ، ۰۸:۲۸
محمد جلوانی