چیزهای بی اهمیت
بیا در مورد چیزهای بیاهمیت حرف بزنیم
چه لزومی دارد همیشه مشغول حرفهای قلمبه سلمبه باشیم؟
چه لزومی دارد زندگی را این قدر جدی بگیریم؟
آیا واقعاً زندگی به این اندازه که ما فکر میکنیم سخت و جدی است
یا ما خودمان این گونه تصور میکنیم؟
بیا در مورد چیزهای بیاهمیت حرف بزنیم
چه لزومی دارد همیشه مشغول حرفهای قلمبه سلمبه باشیم؟
چه لزومی دارد زندگی را این قدر جدی بگیریم؟
آیا واقعاً زندگی به این اندازه که ما فکر میکنیم سخت و جدی است
یا ما خودمان این گونه تصور میکنیم؟
"دنیای خودت را بساز"
از آن جملههای مورد استفاده در کتابهای موفقیت و آموزش فردی است
که زیاد شنیده شده و میشود.
جملهی اشتباهی هم نیست
بلکه خیلی هم درست است.
اگر عوامل و شرایط غیرعادی مثل بیماریها و ... را در نظر نگیریم
به طور طبیعی کارایی ذهن انسانها با پیر شدن کمتر میشود.
یعنی هر چه سن بالاتر میرود
میزان فراموشی افزایش پیدا میکند.
بسیار شنیدهایم که هر کس باید در زندگیاش
زمانی را هم برای خود در نظر بگیرد.
یعنی همان طور که سرگرم زندگی است
در کوران حوادث غرق است
یا روزمرّگیها دارد او را با خودش میبرد
چه خوب
بلکه لازم است
زمانی را برای شخص خودش در نظر بگیرد.
راستش پس از نوشتن بخش اول این مطلب مقداری پیرامون موضوع فکر کردم.
واقعاً خرکیف شدن در چه حالتی برای یک انسان رخ میدهد؟
غرقگی (flow)
ایکیگای
رسیدن به معنای زندگی
سعادتمندی
عاقبت به خیری
زندگی برازندهی من
یا هر چیز دیگری که فکر میکنید
برای تعریف خوشایند شدن زندگیتان مؤثر است
توسط افراد مختلف با عناوین گوناگون مطرح شده است.
انسانها به دنبال آرامشاند؛
همه جای دنیا
و همهی اقشار.
فرقی ندارد
چه دین و مسلک و مرامی هم داشته باشند.
عید نوروز برای ما ایرانیان زمان خاص و ویژهای است.
خاطرات شیرین تحویل سال
پوشیدن لباس نو
دید و بازدید
آجیل و شیرینی
برنامههای تلویزیون
تعطیلات طولانی
و خیلی چیزهای دیگر
یاد نوروز را برای ما دوستداشتنی کرده است.
تاریخ همان قصههای پی در پی است
که توسط مورخان ریش و سبیلدار از راویان اولیه شنیده شده
و پشت سر هم ردیف شدهاند.
حتماً شما هم به این مسئله وقوف دارید
که انسانهای امروز دیگر خیلی حال و حوصله ندارند.
عجله دارند.
سرعت زندگی بالا رفته است است
و انسانها میخواهند هر اتفاقی در سریعترین زمان ممکن بیفتند.